بخش ۱۰۱-

شرح مثنوی حدیث سید عالم (ع)

گفت پیغامبر ز سرمای بهار

 تن مپوشانید یاران زینهار

 

حضرت رسول فرمودند ای انسانها از نسیم خنک بهاری خویش را نپوشانید

 

**********************************

زانک با جان شما آن می‌کند

 کان بهاران با درختان می‌کند

 

زیرا ان نسیم با روح و روان شما چنان معامعله میکند که در موسم نوروز بهار با اشجار  می نماید

 

***********************************

لیک بگریزید از سرد خزان

 کان کند کو کرد با باغ و رزان

 

اما از عواقب سوز و سرمای زمستان فرار کنید زیرا به چنان مصیبتی گرفتار ایید که در موسم خزان طبیعت و درختان بدان دچار گردند

 

******************************

راویان این را به ظاهر برده‌اند

 هم بر آن صورت قناعت کرده‌اند

 

روایت کنندگان علوم‌ ظاهری از صورت حدیث برداشت سطحی نموده اند

و به تبع ان نیز در وادی صورت قانع شدند

مسایل السلوک

در درایره هستی هر مخلوقی دارای صورتی ظاهری و‌حقیقتی باطنی است

علمای ظاهر گرفتار صورت مطلب هستند زیرا از حقیقت ان غافل اند اما اسمانیان به اذن الهی به سیرت و حقیقت هر امری واقف شوند

به همین منظور مولانا فرمود

ما ز قران مغز را برداشتیم

پوست ان پیش خسان انداختیم

 

***************************

بی‌خبر بودند از جان آن گروه

 کوه را دیده ندیده کان بکوه

 

اهل ظاهر از حقیقت جان بیخبرند انان  در واقع کوه را مشاهده میکنند اما ذخایر ان را نمیدانند

 

********************************

آن خزان نزد خدا نفس و هواست

 عقل و جان عین بهارست و بقاست

 

در ان روایت مبارک منظوذ از خزان هوای نفس اماره و امیال مادی است

اما تفکر و اندیشه رحمانی و حقیقت جان ادمی در واقع بهار و لطافت و سرسبزی انست

 

*****************************

مر ترا عقلیست جزوی در نهان

 کامل العقلی بجو اندر جهان

 

ای انسان تو را اندیشه جزوی عطایی از جانب حق میباشد لذا برای نیل به کمال‌و حقیقت معنا باید در جستجوی انسانی کامل و مقرب باشی

 

*******************************

جزو تو از کل او کلی شود

 عقل کل بر نفس چون غلی شود

 

ای مرید عقل ناقص تو در مجالست ان نفس رحمانی به کمال خواهد رسید

زیرا مراد یعنی اولیا الله بر نفس سرکش مرید زنجیری خواهند بست

 

*****************************

پس بتاویل این بود کانفاس پاک

 چون بهارست و حیات برگ و تاک

 

مخلص کلام اینکه اگر شرح و‌تفسیری بر ان بنماییم این حقیقت است که انفاس قدسی مردان اسمانی نقش بهار و لطافت و سرسبزی را دارا میباشند

 

***********************************

از حدیث اولیا نرم و درشت

 تن مپوشان زانک دینت راست پشت

 

لذا برای نیل به عروج میبایست از تمامی فرامین پیر و مرشد چه نوازش و نکوهش اندوهی بخویش راه ندهی

زیرا انان مددکار دیانت و راهنمای باور و عقیده مریدانند

مسایل السلوک

حکایتی در منقبت امام صادق علیه السلام که از یکی از مریدانش به صفات منکر چون نفاق و فسق یاد میکرد

در حالیکه ان مرید همیشه از بزرگی ایشان میگفت به محض شنیدن سخنان امام به مدینه مشرف شد و علت را جویا شد

امام فرمودند دشمان دنبال مریدان من بودند و تو‌نیز بلحاظ عرض ارادت به من در معرض خطر بودی لذا با این تدبیر کمکت نمودم

لذا نرم و درشت مردان الهی در شان مرید دارای حکمتی پنهانی است

در واقع

تو‌مو میبینی و‌ما پیچش مو

 

**************************************

گرم گوید سرد گوید خوش بگیر

 تا ز گرم و سرد بجهی وز سعیر

 

لذا فرمایشات گرم و سرد مردان الهی را تاویل به خیر نما

تا به تبع ان در تحت حمایت و تربیت انان از تمامی افات در امان باشی

مسایل السلوک

و عسی ان تکرهوا شی .

خدای مهربان در قران میفرماید چه بسا خیلی چیزها را شما شر بدانید در حالیکه خیر است

و چه بسا خیلی موارد را خیر بدانی و ان شر باشد خدا میداند و شما نمیدانید

پس دوستان الهی نیز با تجلی این صفت در خیر و شر مرید تصمیم الهی گیرند تا خیر و سعادت دنیا و اخرت نصیب گردد

 

**************************************

گرم و سردش نوبهار زندگیست

 مایهٔ صدق و یقین و بندگیست

 

تمام گرم و سرد کاملین نسبت به مرید عین بهار است و موجب صداقت و باور و اموزش  و تربیت عبدیت است

 

********************************

زان کزو بستان جانها زنده است

 زین جواهر بحر دل آگنده است

 

زیرا از تربیت مراد بندگی حاصل گردد و عبدیت باعث رشد و تعالی روح شود

زیرا این جواهر و‌مروارید موجب تعالی دریای بینهایت روح گردد

 

***********************************

بر دل عاقل هزاران غم بود

 گر ز باغ دل خلالی کم شود

 

بر دل و روح و روان مردان الهی هزاران اندوه است اگر در بستان اهل معنا خلا و‌کاستی نمود یابد

پایان بخش ۱۰۱

 

 



تاريخ : جمعه 7 خرداد 1395برچسب:انجمن,ادبی,مولانا,سنگان,مثنوی,معنوی, | 12:1 | نويسنده : مولانا سنگان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد